وداع باخاك و سرزمين مادري ترسناك است و راه نامعلوم؛ و چه كسي ميداند اين دريا ساحلش كجاست؟ اين جاده با سيمهاي خاردارش به كجا ميرسد؟ دوري و غربت ترسناك است و من هنوز به سه حرف كوچك فكر ميكنم كه چگونه تاريخ و زندگي آيندهي مردمان يك سرزمين باستاني را نابود ميكند. من از نشستن حرفهاي «ج»، «ن»، «گ» در كنار هم ميترسم. آيلان و هزاران كودك ديگر قرباني اين سه حرف كوچكاند، آنها مجال زندگي نيافتند .گاه در راه، گاه در دريا، گاه در اردوگاه... مرگ آنها را بلعيد. گاه از مرگ اين پرندهها جهان لرزيد!
چهطور قرارگرفتن سه حرف کوچک کنار هم میتواند این همه ترسناک باشد، چگونه میتواند زندگی را ببلعد و نابود کند، چگونه جایگرفتن این سه حرف در کنار هم ممکن است آدمها را بیکاشانه کند و آدمها جاشان را، عزیزترینشان را بر دارند و در یک کوله بگذارند و بگریزند.
کد خبر 307092
نظر شما